"مسعود شصت چي"، "محمود احمدي نژاد" است که که در ثبت احوال (شوراي نگهبان = ثبت آراء) کار مي کند و صاحب نفوذ است(حاج آقا جنتي) و خود را جاي سپهر جندقي(اکبر هاشمي) که در قرعه کشي(انتخابات) پيروز شده، جا مي زند.
"سرهنگ غفاري"، "شهيد رجايي" است که شصت چي خود را جاي او معرفي کرده و بطور ناشيانه اي به حل مشکلات مردم مي پردازد(سفرهاي استاني و ديدارهاي مردمي).
"قزاق"!!!ه منديان(فرهنگ) هم که – چشمم روشن- همان آقايي است که بحث "فرهنگ" را مطرح کرد و مراسم عروسي(تنفيذ) در خانه او برگزار مي شود و شصت چي با 5 ميليون (آراء احمدي نژاد در مرحله اول) به آنجا رفته است. تمساح ها هم، انصار و بسيج اند.
سرانجام "شصت چي" که براي گرفتن کارت بنزين و پر کردن باک نيمه خالي خود(دور دوم انتخابات رياست جمهوري) مراجعه مي کند، توسط فرمانده چشم سبز نيروي انتظامي - پژمان بازغي- دستگير شده و محمدباقرقاليباف در انتخابات رياست جمهوري به پيروزي مي رسد.